جدول جو
جدول جو

معنی سیاه گلیم

سیاه گلیم
سیاه بخت، تیره بخت، بدبخت، مستمند
تصویری از سیاه گلیم
تصویر سیاه گلیم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیاه گلیم

سیاه گلیم

سیاه گلیم
بدبخت. بی دولت. سیه روز. (برهان). کنایه از مدبر و بی دولت. (آنندراج). بدبخت. بی دولت. (انجمن آرا) (فرهنگ رشیدی) :
دمی نمیرودم از سواد دیده سرشک
که هیچ طفل مبادا چو او سیاه گلیم.
سنایی (از آنندراج).
گشتم از غم من سیاه گلیم
زردرو از سپیدکاری تو.
سیدحسن غزنوی.
سپیدروی برانگیخته شود چو به نزع
ندید چهرۀ اهریمن سیاه گلیم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

سیه گلیم

سیه گلیم
کنایه از بدبخت و سیه روز. (برهان) (آنندراج) :
دیو سیه گلیم بر آن بود تاکند
همچون گلیم خویش لباس دلم سیاه.
سوزنی.
سیه گلیم خری ژنده جُل ّ و پشماگند
که زندگیش نه درپی پذیرد و نه رفو.
سوزنی.
کاندر شفاست عارضۀ هر سپیدکار
واندر نجات مهلکۀ هر سیه گلیم.
خاقانی.
گلیم خویش برآرد سیه گلیم از آب
وگر گلیم رفیق آب می برد شاید.
سعدی.
در گلشنی که بلبل باشد سیه گلیم
هر غنچه در نقاب گل آفتاب داشت.
صائب (از آنندراج).
، بی دولت. همیشه پریشان و مفلس. (برهان) (آنندراج). رجوع به سیاه گلیم شود
لغت نامه دهخدا

سیاه گیله

سیاه گیله
درختی است از شمشیریان که جزو رده دولپه ییهای جدا گلبرگ متقابل و دایمی است. گلهایش کوچک و منظم و سفید رنگ است. میوه اش کروی و کوچک و گوشت دار است و به چندین خانه تقسیم میشود و هر خانه شامل دو دانه است. میوه آن ماکول نیست و مهوع است و در تداوی به عنوان مسهل به کار میرود. این گیاه بومی آسیاست. اقسام مختلف آن مخصوصا در چین و ژاپن و هندوستان بسیار میروید و در جنگلهای شمال ایران نیز فراوان است سیردار ال اسبی گوشوارک عرقیه الراهب ای آغاجی افونموس
فرهنگ لغت هوشیار

سیه گلیمی

سیه گلیمی
سیاه گلیم بودن، برای مِثال کردند بسی سپید سیمی / از ما نشد این سیه گلیمی (نظامی۳ - ۴۱۷)
سیه گلیمی
فرهنگ فارسی عمید

سیه گلیمی

سیه گلیمی
بدبختی. سیه روزی. بی دولتی. مفلسی:
ز روز و شب شده ام سیر چون به پیش دلم
سیه گلیمی شب همچو روز شد پیدا.
مجیرالدین بیلقانی.
کردند بسی سفیدسیمی
از ما نشد این سیه گلیمی.
نظامی.
گلیم بین که در آن بر چه عیش میراند
سیه گلیمی من بین که دورم از بر او.
سعدی
لغت نامه دهخدا