جدول جو
جدول جو

معنی سلسله

سلسله
حلقه های فلزی به هم پیوسته، زنجیر،
کنایه از پادشاهانی از یک خاندان که یکی پس از دیگری پادشاهی کنند مثلاً سلسلۀ هخامنشی، سلسلۀ اشکانی، سلسلۀ ساسانی،
در تصوف هر یک از فرقه های صوفیه که انتساب به یکی از مشایخ داشته باشند مثلاً سلسلۀ ذهبیه، سلسلۀ نعمهاللهیه، سلسلۀ نقش بندیه
سلسله جنباندن: کنایه از به حرکت درآوردن سلسله، تکان دادن زنجیر، به حرکت درآوردن و وادار ساختن گروهی به کاری
تصویری از سلسله
تصویر سلسله
فرهنگ فارسی عمید