معنی سپیدجامه - فرهنگ فارسی عمید
معنی سپیدجامه
سپیدجامه
کسی که لباس سفید بر تن کند، سفیدپوش، برای مثال مرد خداپرست که تقوی طلب کند / خواهی سپیدجامه و خواهی سیاه باش (لغتنامه - سپیدجامه)
تصویر سپیدجامه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سپیدجامه
سپیدجامه
سپیدجامه
آنکه جامۀ سپید پوشد. سفیدپوش: طاعت ماست در گنه کز پی نام درخورد روی سپیدجامه را داغ سیاه گازری. خاقانی. مرد خداپرست که تقوی طلب کند خواهی سپیدجامه و خواهی سیاه باش. ؟
لغت نامه دهخدا
سپیدنامه
سپیدنامه
کنایه از مردم صالح و پرهیزکار و درستکار. (برهان) (آنندراج). صالح درستکار چنانکه سیه نامه فاسق و بدکار. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
سپید نامه
سپید نامه
نامه سفید، کسی که نامه عملش سفید است و گناهی در آن ثبت نشده مومن پارسا متقی
فرهنگ لغت هوشیار
سپیدکاسه
سپیدکاسه
جوانمرد. مقابل سیه کاسه. (آنندراج) : دهر سپیددست سیه کاسه ای است صعب منگر به خوش زبانی این ترش میزبان. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 309)
لغت نامه دهخدا
پی جامه
پی جامه
نوعی شلوار گشاد که زنان هند پوشند، جامه ای گشاد و سبک مرکب از نیم تنه و شلوار بند دار که در خانه و هنگام خواب پوشند پیژاما
فرهنگ لغت هوشیار
پی جامه
پی جامه
جامۀ نازک یا شلوار نازک که در خانه بر تن می کنند، زیرجامه، پیژاما
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.