معنی سباعی - فرهنگ فارسی عمید
معنی سباعی
- سباعی
- آنچه دارای هفت رکن باشد، هفت تایی، کلمه ای که بنای آن بر هفت حرف باشد، هفت حرفی
تصویر سباعی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سباعی
سباعی
- سباعی
- هفت پاره چامه ای که هفت بند دارد، هفت سپهر، هفت پایه، هفت واتی، هفت ماهه نوزاد، شتر بزرگ منسوب به سبعه. هفت تایی، کلمه هفت حرفی
فرهنگ لغت هوشیار
رباعی
- رباعی
- چهار مصراع شعر که در مصراع اول و دوم چهارم آن با قیافه و بوزن لاحول و لاقوه الا بالله باشد اگر به این وزن نباشد آنرا دوبیتی گویند
فرهنگ لغت هوشیار
سباعیه
- سباعیه
- مونث سباعی هفت پاره هفت بند مونث سباعی جمع سباعیات
فرهنگ لغت هوشیار