جدول جو
جدول جو

معنی ساو

ساو
آنچه در قدیم پادشاهان قوی از پادشاهان ضعیف یا شکست خورده می گرفتند، باج، خراج، برای مثال چنان بد که هرسال یک چرم گاو / ز کاول همی خواستی باژوساو (فردوسی - ۵/۴۴۴)
سان، ساوه، خردۀ زر، زر سوده و ریزه ریزه، زر خالص، خالص، برای مثال باد را کیمیای سوده که داد / که از او زر ساو گشت گیا (فرخی - ۳)
تصویری از ساو
تصویر ساو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ساو

ساو

ساو
رودخانه ای است در جنوب غربی فرانسه که از صفحات لانه مزان سرچشمه میگیردو وارد گارون میشود و دارای 150 کیلومتر طول است
نام رودخانه ای است در یوگسلاوی که از زاگرب و بلگراد گذشته وارد دانوب میشود، طول آن در حدود 712 کیلومتر است
لغت نامه دهخدا

داو

داو
قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
داو
فرهنگ نامهای ایرانی

ساوه

ساوه
نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه، از جمله نام دلاور تورانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
ساوه
فرهنگ نامهای ایرانی