معنی دست بوس دست بوس کسی که دست دیگری را ببوسد، دست بوسی، برای مثال به عزم دست بوسش قاف تا قاف / کمر بسته کله داران اطراف (نظامی۲ - ۲۴۳) کسی که دست دیگری را ببوسد، دست بوسی، برای مِثال به عزم دست بوسش قاف تا قاف / کمر بسته کله داران اطراف (نظامی۲ - ۲۴۳) تصویر دست بوس فرهنگ فارسی عمید