معنی چرت زدن
چرت زدن
اندکی خوابیدن، به خواب کوتاه رفتن
تصویر چرت زدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چرت زدن
چرت زدن
چرت زدن
میل بخواب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
چرت زدن
چرت زدن
Dozing, Doze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
چرت زدن
چرت زدن
дремать , дремлющий
دیکشنری فارسی به روسی
چرت زدن
چرت زدن
dösen, dösend
دیکشنری فارسی به آلمانی
چرت زدن
چرت زدن
дрімати , дрімаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
چرت زدن
چرت زدن
drzemać, drzemiący
دیکشنری فارسی به لهستانی
چرت زدن
چرت زدن
打瞌睡 , 打瞌睡的
دیکشنری فارسی به چینی
چرت زدن
چرت زدن
cochilar, cochilando
دیکشنری فارسی به پرتغالی
چرت زدن
چرت زدن
sonnecchiare, assopito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی