معنی چربنده چربنده برتری دارنده، دارای فزونی و برتری، برای مثال به یک جو که چربنده شد سنگ خام / بدان خشکی اش چرب کردند نام (نظامی۶ - ۱۰۹۷) تصویر چربنده فرهنگ فارسی عمید
چربنده چربنده برتری دارنده در وزن. سنگین در وزن نسبت به چیز دیگری: بیک جو که چربنده شد سنگ خام بدان خشکیش چرب کردند نام. نظامی لغت نامه دهخدا
چرانده چرانده ویژگی حیوانی که به چرا برده شده، زمینی که گیاه و علف آن را حیوانات علف خوار چرا کرده و خورده باشند فرهنگ فارسی عمید