جدول جو
جدول جو

معنی چاقاچاق

چاقاچاق
چکاچاک، صدای به هم خوردن سلاح هایی از قبیل شمشیر، گرز، تبرزین و امثال آن ها یا هر صدایی مانند آن
تصویری از چاقاچاق
تصویر چاقاچاق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چاقاچاق

چاقاچاق

چاقاچاق
طراق طراق، شراق شراق، چاق چاق، صدایی که از شکستن چیزی برخیزد:
می شکست آن بند ز آن بانگ بلند
هر طرف میرفت چاقاچاق بند،
مولوی،
و رجوع به چاق چاق شود
لغت نامه دهخدا

چاق چاق

چاق چاق
چاقاچاق، تاق تاق، طراق طراق، صدایی که از خورد شدن و شکستن چیزی برخیزد:
بِسرِ شَد گاهیش نرم و گه درشت
زو برآرد چاقچاقی زیر مشت،
مولوی
لغت نامه دهخدا

چقاچاق

چقاچاق
پارسی است چکاچاک آوای تیغ و تیر و شمشیر آواز پیاپی خوردن شمشیر تیر و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار

چقاچاق

چقاچاق
صدا و آواز پیاپی خوردن تیر باشد بجایی. (برهان). آوارتیغ و تیر و جز آن که به بدن انسان درخورد و این لفظ مطابق لهجۀ ترکان است. (آنندراج) (غیاث). صدا و آواز برخورد پیاپی تیر بر جایی. (ناظم الاطباء). چخاچخ و چقاچق و چکاچک و چکاچاک. صدا و آواز تراق تراقی که از زدن تیر یا شمشیر و جز آن به چیزی یا جایی برآید. و رجوع به چخاچخ و چقاچق و چکاچاک و چکاچک شود
لغت نامه دهخدا

چاکاچاک

چاکاچاک
چکاچاک، برای مِثال ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲ - ۱۸۸)
چاکاچاک
فرهنگ فارسی عمید