جدول جو
جدول جو

معنی پولادسا

پولادسا
آنچه پولاد را بساید، سایندۀ پولاد، برای مثال رواروزنان تیر پولادسای / در اندام شیران پولادخای (نظامی۵ - ۷۹۳)
تصویری از پولادسا
تصویر پولادسا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پولادسا

پولادخا

پولادخا
مرد قوی و خشمگین، برای مِثال ز پولادخایان شمشیرزن / کمربسته بودی هزار انجمن (نظامی۶ - ۱۰۳۵)، اسب دونده و پرزور
پولادخا
فرهنگ فارسی عمید

پولادسم

پولادسم
که سمی سخت دارد:
سیه چشم و بور ابرش و گاو دم
سیه خایه و تندو پولادسم.
فردوسی.
چنان تاخت ارغون ؟ پولادسم
که در گنبد از گرد شد ماه گم.
اسدی
لغت نامه دهخدا

پولادسای

پولادسای
که پولاد را ساید،
بسیار سخت و محکم:
روارو زنان تیر پولادسای
در اندام شیران پولادخای،
نظامی،
چو شه دید کز سنگ پولادسای
خراشیده میشد سم چارپای،
نظامی
لغت نامه دهخدا

پولادین

پولادین
منسوب به پولادین ساخته از پولاد فولادی فولادین: (مجرمانرا تن پولادی فرسوده شدی گر تو اندر خور هر جرم دهی باد افراء) (فرخی)، برنگ پولاد فولادی. منسوب به پولاد، فولادی
پولادین
فرهنگ لغت هوشیار

پولاد سم

پولاد سم
مرکوبی که سمی سخت دارد پولاد سنب: (سیه چشم و بور ابرش و گاو دم سیه خایه و تند و پولاد سم) (فردوسی)
پولاد سم
فرهنگ لغت هوشیار

پولادبست

پولادبست
چیزی که با پولاد استوار شده، کنایه از دیوار یا سدی که مانند پولاد محکم و استوار باشد، برای مِثال کشیده شد از صفّ پیلان مست / یکی باره ده میل پولادبست (اسدی - ۹۳)
پولادبست
فرهنگ فارسی عمید

پولادتن

پولادتن
آنکه تن سخت و اندام قوی دارد، برای مِثال همه خیل کابل شدند انجمن / بر آن کشته پیلان پولادتن (اسدی - ۲۳۱)
پولادتن
فرهنگ فارسی عمید