جدول جو
جدول جو

معنی پسر عمو

پسر عمو
پسرعم، عموزادۀ مذکر، پسربرادر پدر
تصویری از پسر عمو
تصویر پسر عمو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پسر عمو

پر عمر

پر عمر
سالمند که عمر بسیار کرده باشد که زندگانی دراز کند مقابل کم عمر
پر عمر
فرهنگ لغت هوشیار

پسرعم

پسرعم
پسر نیای پدری. عم زاده. پسرعمو. عموزاده. ابن عَم ّ. قِتل. (منتهی الارب) : کلاله، پسران عم دورتر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا