معنی پس کشیدن
پس کشیدن
پس رفتن، به عقب بازگشتن، عقب رفتن
تصویر پس کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پس کشیدن
پس کشیدن
پس کشیدن
بعقب کشیدن خم کردن سرش را پس کشید، بعقب باز گشتن بقهقرا رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پس کشیدن
پس کشیدن
بعقب بازگشتن. بقهقرا شدن
لغت نامه دهخدا
پر کشیدن
پر کشیدن
پَر باز کردن، پرواز کردن
فرهنگ فارسی عمید
پا کشیدن
پا کشیدن
پا بر زمین کشیدن و آهسته آهسته رفتن
فرهنگ فارسی عمید
رس کشیدن
رس کشیدن
او را بی نهایت خسته کردن
فرهنگ فارسی معین
پاس کشیدن
پاس کشیدن
Yawn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پاس کشیدن
پاس کشیدن
зевать
دیکشنری فارسی به روسی
پاس کشیدن
پاس کشیدن
gähnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
پاس کشیدن
پاس کشیدن
позіхати
دیکشنری فارسی به اوکراینی