جدول جو
جدول جو

معنی پایین پرست

پایین پرست
کنیز، خدمتکار، پرستار، بالین پرست
تصویری از پایین پرست
تصویر پایین پرست
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پایین پرست

پائین پرست

پائین پرست
مطیع. بنده. خدمتکار:
نداری شرم ازین خورشید نوشاد
کنی پائین پرستی چند را یاد.
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا

بالین پرست

بالین پرست
شخص تنبل و بیکاره که سر از بالین برندارد، پرستار، پایین پرست
بالین پرست
فرهنگ فارسی عمید

پائین پرستی

پائین پرستی
اطاعت. بندگی. خدمتکاری:
بدرگاه خسرو خرامش کنم
بپائین پرستیش رامش کنم.
نظامی.
روا باشد که با این سحر و نیرنگ
به بی سنگی زنم قاروره بر سنگ
کنم آنگاه با صد زیردستی
کنیزان ترا پائین پرستی.
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا