معنی بیگانه پرست - فرهنگ فارسی عمید
معنی بیگانه پرست
- بیگانه پرست
- کسی که بیگانه را بر خودی برتری بدهد، کسی که با بیگانگان رابطه داشته باشد و به نفع آنان و زیان هم وطنان خود کار بکند
تصویر بیگانه پرست
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بیگانه پرست
بیگانه پرست
- بیگانه پرست
- کسی که اجنبی را بر خودی رجحان دهد آنکه منافع خارجیان را بیشتر مراعات کند
فرهنگ لغت هوشیار
بیگانه پرست
- بیگانه پرست
- اجنبی پرست. طرفدار بیگانگان. آنکه اجنبی را بر خودی رجحان دهد. آنکه منافع خارجیان را بیشتر مراعات کند
لغت نامه دهخدا
بیگانه پرست
- بیگانه پرست
- بیگانه پرور، بیگانه نواز، اجنبی خویش، غریبه دوست، غیرخواه، اجنبی پرست، اجنبی خواه
متضاد: بیگانه ستیز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیگانه پرستی
- بیگانه پرستی
- عمل بیگانه پرست. طرفداری از بیگانه. حمایت از اجانب
لغت نامه دهخدا
پیمانه پرست
- پیمانه پرست
- آنکه پیمانه پرستد. مجازاً می پرست
لغت نامه دهخدا