معنی بهبود
بهبود
به بودن، خوب بودن، تندرستی، سلامت
تصویر بهبود
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بهبود
بهبود
بهبود
ترقی تدریجی، بهتری
فرهنگ لغت هوشیار
بهبود
بهبود
خوب شدن، نیکو شدن، سلامت، تندرستی
فرهنگ فارسی معین
بهبود
بهبود
Betterment, Recuperation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بهبود
بهبود
улучшение , восстановление
دیکشنری فارسی به روسی
بهبود
بهبود
Verbesserung, Erholung
دیکشنری فارسی به آلمانی
بهبود
بهبود
покращення , відновлення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بهبود
بهبود
poprawa, odzyskiwanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
بهبود
بهبود
改善 , 恢复
دیکشنری فارسی به چینی
بهبود
بهبود
melhoria, recuperação
دیکشنری فارسی به پرتغالی