جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اور

اور

اور
عور، یا در تورات اور کلدانیان شهر و ناحیۀ قدیم سومر جنوب بابل، شهر اوردر جنوب عراق نزدیک راه آهن فعلی بین بصره و بغداد واز مراکز مهم فرهنگ سومری و بگفتۀ تورات محل تولد ابراهیم پیغمبر بوده است، نام این شهر بزرگ که تأسیسش از ازمنۀ بسیار قدیم است، در قرن 4 قبل از میلاد از تاریخ برافتاد و پس از آن در زیر خاک و شن مدفون شد و فراموش گردید و محلش در قرن 19 میلادی کشف شد، رجوع به دایرهالمعارف فارسی شود، محل تولد ابراهیم خلیل بوده وتا این اواخر و سنوات اخیر محل حقیقی عور نامعلوم بود، در اواسط قرن 19 میلادی هنری راولینسن بزرگترین عالم معرفت الارض بوسیلۀ خواندن خطوط میخی و تحصیل و تدقیق در کتیبۀ گنج نامه نزدیک همدان مسئله را حل کرد وبدین واسطه موفق شد که خطوط و کتیبه های نقطه ای را که عور در آن واقع شده بود بخواند و خرابهای شهر مذکور را که در بابل سفلی در مغرب فرات در زیر شن پنهان شده بود پیدا نماید، تاریخی که در آن کشف شده بسلطنت پادشاهانی که در اوائل 43 قرن قبل از میلاد حکومت داشته اند میرسد، این شهر پایتخت کلدانیان بود که سالهاقبل از آنکه کلدانیها دستی بر بابل اندازند مقر حکمرانی بود و دارای یک تمدن درخشان و قابل ذکری بوده اند، آنها رب النوع ماه را می پرستیدند و یک برجی شبیه برج بابل برای خود ساخته بودند، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

اور

اور
جماع کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درآمیختن با زن. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا

اور

اور
ولایتی با 6037 کیلومتر مربع وسعت و 332514 تن جمعیت در شمال فرانسه در نورماندی. مرکزش اورو. (از دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

اور

اور
جَمعِ واژۀ اُوار، به معنی گرمی آفتاب و آتش. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اور

اور
فحش و سخن زشت. (ناظم الاطباء). کلام زشت و فحش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اور

اور
دره، جنبش موزون و حرکت رقص گونه با بالاتنه و کمر، از لغت های سومری است به معنی شهر و آبادی بزرگ ولی بصورت پسوندی
فرهنگ گویش مازندرانی