معنی افگار افگار آزرده، برای مثال هم به جان خسته هم به تن رنجور / هم به خون غرق هم ز غم افگار (رشیدالدین وطواط- مجمع الفرس - افگار)، خسته، رنجور، زخمی، زخم دارافگار شدن: آزرده شدن، زخمی شدن تصویر افگار فرهنگ فارسی عمید