معنی افراخ - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با افراخ
افراخ
- افراخ
- چوزه بیرون آوردن مرغ و بیضه. (منتهی الارب) (آنندراج). دارای چوزه گردیدن مرغ. (ناظم الاطباء). با بچه شدن مرغ. (تاج المصادر بیهقی).
لغت نامه دهخدا
افراخ
- افراخ
- جَمعِ واژۀ فَرخ، چوزه و ریزه ازهر حیوان. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
افراش
- افراش
- باز ایستادن، دشیاد (غیبت کردن) زشت یادی، تیز کردن، ویستر گستردن (ویسترگ فرش)
فرهنگ لغت هوشیار