جدول جو
جدول جو

معنی اضغاث

اضغاث
دسته های گیاهان خشک و درهم پیچیده
اضغاث احلام: خواب های شوریده، آشفته و درهم که نمی توان تعبیر کرد
تصویری از اضغاث
تصویر اضغاث
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اضغاث

اضغاث

اضغاث
جمع ضغث، گیاهان خشک و تر، شاخ ها جمع ضغث. دسته های گیاه گیاه دسته ها آغاشها آغوشها. یا اضغاث احکام. خوابهای شوریده خوابهای آشفته و پریشان
فرهنگ لغت هوشیار

اضغاث

اضغاث
جَمعِ واژۀ ضِغْث. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (ترجمان تهذیب عادل ص 66). دسته های گیاه خشک و تر با هم درآمیخته. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (غیاث). چندین مشت حشیش درآمیخته. قبضه های شاخ از یک بیخ. (منتهی الارب) (آنندراج). دسته های شاخه های فرد درخت یا گیاه در یکدیگر آمیخته. (از اقرب الموارد).
- اضغاث احلام، خوابهای شوریده و پریشان که تأویل آن از جهت اختلاطها راست نیاید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خوابهای پریشان که تعبیر درست نداشته باشند و بجهت اختلاط احوال معقول و غیرمعقول راست نیاید. (غیاث) (آنندراج). خوابهای پریشان که تعبیر ندارد. خوابهای شوریده. (مهذب الاسماء). خوابها که تعبیر نتوان کرد از شوریدگی. خوابهای آشفته. خوابهای درهم و برهم: قالوا اَضغاث ُ اَحلام و ما نحن بتأویل الاحلام بعالِمین. (قرآن 12 / 44).
- اضغاث و احلام، مأخوذ از تازی، خوابهای پریشان. (ناظم الاطباء). و صحیح اضغاث احلام است بصورت اضافه نه عطف، و اضغاث و احلام صورت عامیانۀ ترکیب مزبور است، گشاده و پریشان شدن ابر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). انقشاع ابر. تقشع. (از اقرب الموارد). اضمحنان. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به اضمحنان شود
لغت نامه دهخدا

اضباث

اضباث
قبضات. واحد آن ضَبْثه است. (از اقرب الموارد). رجوع به ضبثه شود. قبضه ها، و فیه حدیث: اوحی لداود قل لبنی اسرائیل لایدعونی و الخطایا بین اضباثهم، ای قبضاتهم، ای محتقبون للأوزار غیر مقلوعین عنها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). چنگالها. کفهای دستها
لغت نامه دهخدا

اضغاء

اضغاء
ببانگ آوردن کسی را و برانگیختن کسی را بر بانگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برانگیختن به ضُغاء، و ضغاء بمعنی بانگ روباه و گربه و مانند آن است. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، پشتواره ای از کتب و جزآن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). اضباره ای از کتب. (از اقرب الموارد). رجوع به اضباره شود. دسته های نامه ها، سنگریزه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، اضامیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به اضامیم شود
لغت نامه دهخدا