زیرفون. نرمدار. گاوکُهُل. پالاد. پالاس. رجوع به زیرفون شود، جَمعِ واژۀ خِلال. (زمخشری). آنچه بدان سوراخ کنند. چوبهای خلال دندان، جج ِ خِلّه، بمعنی نیام شمشیر پوست پوشانیده و هر بطانه که نیام شمشیر را پوشانند و روده که بر سرهای کمان برگشته باشد و پوست با نقش و نگار. (منتهی الارب)