جدول جو
جدول جو

معنی هنگامه کردن

هنگامه کردن
غوغا کردن، فتنه و آشوب برپا کردن
تصویری از هنگامه کردن
تصویر هنگامه کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هنگامه کردن

هنگامه کردن

هنگامه کردن
آشوب برپا کردن، سر و صدا کردن، سر و صدا راه انداختن
هنگامه کردن
فرهنگ فارسی معین

نامه کردن

نامه کردن
نامه نوشتن: (وچاکر او ابومنصور المعمری بفرمان اونامه کردوکس فرستاد بشهرهای خراسان)
نامه کردن
فرهنگ لغت هوشیار