معنی نابودمند تصویر نابودمند نابودمند مفلس، فقیر، بی چیز، بی برگ و نوا، برای مثال تو کوتاه دستی و نابودمند / مزن دست بر شاخ سرو بلند (خواجو - لغتنامه - نابودمند)مفلس، فقیر، بی چیز، بی برگ و نوا، برای مِثال تو کوتاه دستی و نابودمند / مزن دست بر شاخ سرو بلند (خواجو - لغتنامه - نابودمند) فرهنگ فارسی عمید