جدول جو
جدول جو

معنی لغت ساز

لغت ساز
آنکه لغت بسازد، آنکه لغت وضع کند
تصویری از لغت ساز
تصویر لغت ساز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لغت ساز

لغت ساز

لغت ساز
واژه ساز آنکه لغت وضع کند: لغت ساز قاموس خوانندگی است شفادان علم نوازندگی است. (ملاطغرا آنند لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

لغت ساز

لغت ساز
سازندۀ لغت. وضعکننده لغت:
لغت ساز قاموس خوانندگی است
شفادان علم نوازندگی است.
ملاطغرا (در تعریف قوال، از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

جفت ساز

جفت ساز
سازنده روح، نوعی از سازندگی، صفتی از صفات سازهای ذوی الاوتار که جفت ساز و راست ساز و یک و نیم ساز باشد
فرهنگ لغت هوشیار

چیت ساز

چیت ساز
سازنده چیت آنکه پارچه های نخی گلدار و رنگارنگ سازد
چیت ساز
فرهنگ لغت هوشیار

دست ساز

دست ساز
آنچه با دست ساخته و پرداخته شده باشد، برای مِثال هر مائده ای که دست ساز فلک است / یا بی نمک است یا سراسر نمک است (خاقانی - ۷۰۴)
دست ساز
فرهنگ فارسی عمید

لحن ساز

لحن ساز
نوا ساز آهنگساز آنکه آهنگ اختراع کندظهنگ ساز. آهنگ سازی
لحن ساز
فرهنگ لغت هوشیار

لعبت ساز

لعبت ساز
اروسک ساز، آدمک ساز، بتساز بتگر آنکه عروسک سازد، آنکه خیمه شب بازی را راه اندازد، بت ساز بتگر
فرهنگ لغت هوشیار