جدول جو
جدول جو

معنی گاه از گاه

گاه از گاه
گاه گاه، بعضی اوقات، گاه به گاه
تصویری از گاه از گاه
تصویر گاه از گاه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گاه از گاه

گاه از گاه

گاه از گاه
گاه و بیگاه بعض اوقات: مردی که ویرا حسن محدث گفتندی نزدیک امیر مسعود فرستاده بود (منوچهربن قابوس) تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه از گاه نامه و پیغام آوردی و میبردی
فرهنگ لغت هوشیار

گاه از گاه

گاه از گاه
گاه و بیگاه. ندرهً. بعض اوقات: مردی که وی را حسن محدث گفتندی نزدیک امیرمسعود فرستاده بود. (منوچهربن قابوس) تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه ازگاه نامه و پیغام آوردی و میبردی. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا