معنی فریفتار - فرهنگ فارسی عمید
معنی فریفتار
- فریفتار
- فریفتکار، فریبنده، مکار، حیله گر
تصویر فریفتار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با فریفتار
فریفتار
- فریفتار
- فریبنده. (فرهنگ فارسی معین). فریب دهنده. (یادداشت مؤلف). فریفتکار. رجوع به فریفتن و فریفتگار شود
لغت نامه دهخدا
فریفتگار
- فریفتگار
- فریبنده مکار حیله گر: و احمق کسی است که دل درین گیتی غدار فریفتگار بندند
فرهنگ لغت هوشیار