معنی فروهنده فروهنده خوب رو، نیکو سیرتبا ادبفرشته، موجودی آسمانی و غیر قابل رؤیت که مامور اجرای اوامر الهی است و مرتکب گناه نمی شود، امشاسپند، طایر قدس، ملک، فریشته، امهراسپند، طایر فلک تصویر فروهنده فرهنگ فارسی عمید