جدول جو
جدول جو

معنی علنی شدن

علنی شدن
آشکار شدن، آشکار گشتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
تصویری از علنی شدن
تصویر علنی شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با علنی شدن

بلند شدن

بلند شدن
افراخته شدن (بنا و جز آن) بر افراشتن، تعالی ترقی، برخاستن (از جای از خواب)، دراز شدن (شب و روز)، بر پا شدن: (فتنه ای بلند شد)
فرهنگ لغت هوشیار

علنی کردن

علنی کردن
آشکار کردن، آشکار ساختن، نمایان ساختن، ظاهر کردن، فاش کردن
علنی کردن
فرهنگ فارسی عمید

بلند شدن

بلند شدن
افراخته شدن، بالا رفتن، به بلندی رسیدن
از جا برخاستن، دراز شدن چیزی
بلند شدن
فرهنگ فارسی عمید

عفونی شدن

عفونی شدن
پلشت شدن چرکن شدن بد بو و گندیده شدن مقابل ضد عفونی شدن: جراحت وی و ترس از عفونی شدن آن لزوم عمل جراحی را قطعی کرد
فرهنگ لغت هوشیار