استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند، در قدیم برخی گدایان استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند به دست گرفته و آن ها را به هم می زده و گدایی می کرده اند شاخ شانه کشیدن: کنایه از تهدید کردن شاخ شانه رفتن: کنایه از تهدید کردن، شاخ شانه کشیدن، برای مثال هلاک طرۀ مشکین آن سیه چشمم / که شاخ شانه رود آهوان صحرا را (عبدالغنی قبول - لغتنامه - شاخ شانه رفتن)استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند، در قدیم برخی گدایان استخوان شانه و شاخ گاو یا گوسفند به دست گرفته و آن ها را به هم می زده و گدایی می کرده اند شاخ شانه کشیدن: کنایه از تهدید کردن شاخ شانه رفتن: کنایه از تهدید کردن، شاخ شانه کشیدن، برای مِثال هلاک طرۀ مشکین آن سیه چشمم / که شاخ شانه رود آهوان صحرا را (عبدالغنی قبول - لغتنامه - شاخ شانه رفتن)