جدول جو
جدول جو

معنی سیم بر

سیم بر
کسی که بدنش مانند نقره سفید باشد، سیم تن، سیم بدن، سیمین بدن، سیم اندام، سیمین بر
تصویری از سیم بر
تصویر سیم بر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیم بر

نیم بر

نیم بر
(کشتی) فنی است از فنون کشتی: (تلخ و تند است از چشمت نظری میخواهد آسمان از نگهت نیم پری میخواهد) (گل کشتی. توبا. 407)
نیم بر
فرهنگ لغت هوشیار

ستم بر

ستم بر
ستمکش. قبول کننده ظلم. پذیرندۀ جور:
نباشد هیچ بیگانه ستمگر
نباشد هیچ آزاده ستم بر.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا

سیمبر

سیمبر
اشاره به بدن سفید است. (برهان) (آنندراج). دارندۀ بدن سفید. (فرهنگ فارسی معین). سیم تن. سیمین تن. که تن او در سپیدی مانند سیم باشد:
چو بگذشت یک چند روز دگر
بر آن نامور دختر سیمبر.
فردوسی.
بفرمود تا ساقی سیمبر
بیارد می لعل با جام زر.
فردوسی.
گشاد و جهان کرد از او پرشکر
مه مهرروی و بت سیمبر.
اسدی.
نیم شبی سیمبرم نیم مست
نعره زنان آمد و در، درشکست.
عطار.
کیسۀ سیم و زرت پاک بباید پرداخت
زین طمعهاکه تو از سیمبران میداری.
حافظ.
، کنایه از جوان که در مقابل پیر باشد. (برهان) (فرهنگ فارسی معین).
- سیمبر شدن، کنایه از جوان شدن. (برهان) (آنندراج). رجوع به سیم شود
لغت نامه دهخدا