معنی سکستن سکستن سُکُستَن گسستن، گسیختن، کنده شدن، جدا شدن، برای مثال چونکه از امرودبن میوه سکست / گشت اندر عهد و نذر خویش سست (مولوی - ۴۰۰) گسستن، گسیختن، کنده شدن، جدا شدن، برای مِثال چونکه از امرودبُن میوه سکست / گشت اندر عهد و نذر خویش سست (مولوی - ۴۰۰) تصویر سکستن فرهنگ فارسی عمید