معنی سپوزگار سپوزگار کسی که در کارها درنگ و تاخیر کند، تنبل، سست، بیکار، کاهل، هنجام، کسل، جایمند، تنند، اژکهان، اژکان، اژکهن، سپوزکار تصویر سپوزگار فرهنگ فارسی عمید