معنی سال دیده - فرهنگ فارسی عمید
معنی سال دیده
- سال دیده
- سال خورد، سال خورده، سالمند، پیر
تصویر سال دیده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سال دیده
سالدیده
- سالدیده
- معمر و پیر و آنکه بر وی سال بسیار گذشته باشد. پیرمرد مجرب. (ناظم الاطباء). پیرمردانی که پیری زیاد پشت سر گذاشته باشند. (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
سان دیدن
- سان دیدن
- گذشتن فرمانده از برابر سربازان و مشاهده آنان. درین هنگام سربازان به حالت خبر دار هستند
فرهنگ لغت هوشیار