جدول جو
جدول جو

معنی ساکسوفن

ساکسوفن
ساز بادی با لولۀ فلزی مخروطی شکل
تصویری از ساکسوفن
تصویر ساکسوفن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ساکسوفن

ساکسفون

ساکسفون
ساکسفن، یکی از سازهای بادی که آن را از مس سازند و تیغه فلزی نازکی دارد که تولید صدا کند
ساکسفون
فرهنگ فارسی معین

ساکسفن

ساکسفن
فرانسوی مسنای از ابزارهای خنیا یکی از سازهای بادی (ذوات النفخ) که آنرا از مس سازند و تیغه فلزی نازکی دارد که تولید صدا میکند
فرهنگ لغت هوشیار

ساکسفن

ساکسفن
یکی از سازهای بادی (ذوات النفخ) که آن را از مس سازند و تیغۀ فلزی نازکی دارد که صدا ایجاد میکند. این ساز مانندگی زیادی به کلارینت دارد و هفت نوع است و این همه را ساکس سازتراش بلژیکی برای موزیک نظامی ساخته است
لغت نامه دهخدا

ساکستان

ساکستان
تلفظ دیگری از سیستان است. سکستان. سگستان. سجستان. سیستان. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2088 و 2190 و سیستان در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

سالوفن

سالوفن
گردی است بشکل ورقه هایی بی رنگ، بی بو و بدون طعم. خیلی کم محلول در آب یافت میشود. این جسم را بجای سالیسیلاتها و سالل در روماتیسم و بعنوان مسکن درد اعصاب و بجای آسپیرین بکار میبرند. مقدار آن به اندازۀ سالل میباشد. (درمان شناسی عطائی ص 265)
لغت نامه دهخدا

ساسکون

ساسکون
قریه ای است از توابع حماه. (معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا

ساسون

ساسون
روسی دوچینه چینی در جامه زنانه که در بالا گشاد و در پایین تنگ باشد
فرهنگ لغت هوشیار

اکسون

اکسون
دیبای سیاه، نوعی از دیبای سیاه که بغایت نفیس و قیمتی است، جامه سیاه قیمتی که اکابر به جهت تفاخر پوشند
فرهنگ لغت هوشیار

اکسون

اکسون
نوعی دیبای سیاه گران بها، کنایه از جامۀ سیاه فاخربرای مثال اطلس و اکسون مجنون پوست است / پوست خواهد هرکه لیلی دوست است (عطار - ۳۸۸)
اکسون
فرهنگ فارسی عمید