جدول جو
جدول جو

معنی ژاژدرایی

ژاژدرایی
ژاژخایی، هرزه درایی، بیهوده گویی
تصویری از ژاژدرایی
تصویر ژاژدرایی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ژاژدرایی

ژاژدرائی

ژاژدرائی
ژاژخائی. بیهوده گوئی. رجوع به ژاژخائی شود:
شعر تو ژاژ است، مگر سوی تو
فضل همه ژاژدرائیستی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

ژاژدرای

ژاژدرای
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوِه گو، بیهودِه گو، یاوِه سُرا، هَرزِه گو، هَرزِه خا، خیرِه دَرا، هَرزِه لاف، هَرزِه لای، یافِه دَرای، ژاژخا، مِهذار، هَرزِه دَرای، اَفسانِه پَرداز، اَفسانِه گو برای مِثال کسی که گوید من چون تواَم به فضل و هنر / سبک خرد بُوَد و یافه گوی و ژاژدرای (فرخی - ۳۲۷)
ژاژدرای
فرهنگ فارسی عمید

ژاژدرای

ژاژدرای
بیهوده گو. یاوه گوی. ژاژخای:
کسی که گوید من چون توام بفضل و هنر
سبک خرد بود و یاوه گوی و ژاژدرای.
فرخی
لغت نامه دهخدا

باقدرایی

باقدرایی
حسین بن علی بن مهجل ابوعبدالله ضریر باقدرایی. مقری بود و در ربیع الاول سال 582 هجری قمری درگذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

ژاژخایی

ژاژخایی
خاییدن گیاه موسوم به ژاژ، بیهوده گویی ترفند بافی
ژاژخایی
فرهنگ لغت هوشیار