جدول جو
جدول جو

معنی رگ

رگ
مجرای خون در بدن، لولۀ باریک غشایی در بدن انسان و سایر جانداران که خون در آن جریان دارد، کنایه از نسب، اصل، نژاد
رگ به رگ شدن: دردناک شدن عضوی از بدن به واسطۀ حرکت شدید و ناگهانی و پیچیده شدن یا از جا در رفتن رگ و پی در مفصل
رگ جان: شاهرگ، ورید، حبل الورید
رگ زدن: سوراخ کردن ورید با نشتر برای کم کردن مقداری از خون بدن، رگ گشادن، فصد، فصد کردن، خون گرفتن از رگ
رگ نهادن: کنایه از تسلیم شدن، گردن نهادن، فروتنی کردن، فرمان بردن
تصویری از رگ
تصویر رگ
فرهنگ فارسی عمید