معنی به واجب - فرهنگ فارسی عمید
معنی به واجب
- به واجب
- به طور واجب و لازم، چنان که باید، برای مثال من ذات تو را به واجبی کی دانم / دانندۀ ذات تو به جز ذات تو نیست (منسوب به خیام - لغتنامه - واجب)
تصویر به واجب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با به واجب
بالواجب
- بالواجب
- مُرَکَّب اَز: ب + ال + واجب، بطور واجب. بطور لازم. حتمی. (ناظم الاطباء)، وجوباً
لغت نامه دهخدا