معنی بشک بشک بشکن، عشوه، غمزه، دل فریبیشبنم، ریزه های برف که شب های زمستان روی زمین می نشیند و زمین را سفید می کند، برای مثال بشک آمد بر شاخ و بر درخت / گسترد رداهای طیلستان (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۴) تصویر بشک فرهنگ فارسی عمید