معنی هامواره - فرهنگ فارسی عمید
معنی هامواره
- هامواره
- همواره، همیشه، پیوسته، پی در پی
تصویر هامواره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هامواره
تامواره
- تامواره
- مأخوذ از تازی، آفتابه و ابریق. (ناظم الاطباء) (لسان العجم شعوری ج 1 ص 291)
لغت نامه دهخدا
هاموار
- هاموار
- آنچه پستی وبلندی ندارد مستوی مسطح: (پس بفرمود تاجایی بجستند که زمین آنها هاموارتر بود وآب آن خوشتربود تاجایی بیافتندکه آنرا ارم خوانندی)، دایما پیوسته همیشه (برفتند گردنکشان هاموار بنزدیک مستظهرکامکار) (زجاجی رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار