معنی ورقلمبیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی ورقلمبیدن
- ورقلمبیدن
- ورم کردن، بالا آمدن، بیرون جستن
تصویر ورقلمبیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ورقلمبیدن
ورغلمبیدن
- ورغلمبیدن
- ورقلمبیدن، ورغلنبیدن، ورم کردن، دچار برآمدگی و قوز شدن
فرهنگ فارسی معین
ورقلنبیدن
- ورقلنبیدن
- ورغلنبیدن. بزرگ و برجسته شدن پس از خردی و پستی. رجوع به ورغلنبیدن شود، غنی و ثروتمند شدن پس از فقر و ضعف. (یادداشت مؤلف). رجوع به ورغلنبیدن شود
لغت نامه دهخدا