معنی میزه شناس
- میزه شناس
- متخصص در امراض بولی، اورولوژیست
واژههای مرتبط با میزه شناس
میزه شناس
- میزه شناس
- پزشکی که درامراض مربوط به ادرار تخصص دارد، متخصص در امراض بولی
میزه شناس
- میزه شناس
- اورولوگ. (لغات فرهنگستان)
میزه شناسی
- میزه شناسی
- دانش مربوط بامراض ادرار
گیاه شناس
- گیاه شناس
- متخصصی که انواع، ظاهر و ویژگی های گیاهان را بشناسد
گیاه شناس
- گیاه شناس
- دانشمندی که تبحر در علم گیاه شناسی داشته باشد عالمی که بیکی از قسمتهای مختلف علم گیاه شناسی احاطه و معرفت داشته باشد
منزل شناس
- منزل شناس
- راهنما راهشناس کسی که از منازل سفر آگاه است، عارف. یا منزل پی گم کرده. عارف فانی
ریشه شناس
- ریشه شناس
- Etymologist
گیاه شناس
- گیاه شناس
- Botanist
گیاه شناس
- گیاه شناس
- botânico
