معنی گران پیکر - فرهنگ فارسی عمید
معنی گران پیکر
گران پیکر
آنکه پیکر سنگین دارد، سنگین وزن
تصویر گران پیکر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گران پیکر
گران پیکر
گران پیکر
آنکه پیکری سنگین دارد سنگین وزن: افعیانی آدمی وش مردمی افعی پرست وه که اندر دست من گرزی گران پیکر شود. (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
گردون پیکر
گردون پیکر
آنکه پیکری چون آسمان دارد، موقر، تابنده درخشان: با تیغ گردون پیکرش گردون شده خاک درش وزرای گیتی داروش گیتی نمودار آمده. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
گردون پیکر
گردون پیکر
آسمان پیکر، مجازاً موقر و کارگر و برنده یا تابنده و رخشان: با تیغ گردون پیکرش گردون شده خاک درش وز رای گیتی داورش گیتی نمودار آمده. خاقانی
لغت نامه دهخدا
نهان پیکر
نهان پیکر
کنایه از فرشته و ملک است و جن و پری و امثال ایشان. (از برهان) (از آنندراج). کنایه از پیکر روحانی. (آنندراج). آن که دیده نشود. که قابل رؤیت نباشد. که جسم و مرئی نیست: نهان پیکرآن هاتف سبزپوش که خواند سراینده آن را سروش. نظامی
لغت نامه دهخدا
گران سیر
گران سیر
آنکه کند حرکت کند، کندرو، برای مِثال دو سنگ است بالا و زیر آسیا را / گران سیر زیر و سبک رو به بالا (خاقانی - ۸۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
گرگ پیکر
گرگ پیکر
آنچه دارای اندام و پیکر گرگ باشد، درفشی که شکل گرگ بر آن منقوش باشد: شاه او را خلعت داد و علم گرگ پیکر بدو داد و سپاه او را نیز ترتیب داد
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.