جدول جو
جدول جو

معنی کارروایی

کارروایی
کارروا بودن، تدبیر کار، کارسازی
تصویری از کارروایی
تصویر کارروایی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کارروایی

کار روایی

کار روایی
شایستگی سزاواری، تدبیر کار کار سازی، نفع سود
کار روایی
فرهنگ لغت هوشیار

کامروایی

کامروایی
رسیدن به آرزو و امیال، کامیابی، مقابل ناکامی: (... بزرگ منش بود اندر کامروایی) (مقدمه شاهنامه ابو منصور عبدالرزاق. هزاره فردوسی)
کامروایی
فرهنگ لغت هوشیار

کارروائی

کارروائی
سودمندی. کارسازی و تدبیر کار و مباشرت کار و دلالت برای کار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کامروایی

کامروایی
تمتع. کامیابی و برخورداری و رسیدن به آرزو. (ناظم الاطباء). پیروزی و غلبه و خوشبختی:
شادیش باد وکامروایی و مهتری
پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر.
فرخی.
بی خدمت و بی جهد به نزد ملک شرق
کس را نبود مرتبت و کامروایی.
منوچهری.
نی، گوشه و کنجی و کتابی بر عاقل
بهترز بسی گنج و بسی کامروایی.
انوری
لغت نامه دهخدا

کار وانی

کار وانی
آنکه با کاروان سفر کند: (جماعتی کار وانیان بر در رباطی مقام کردند) (سند باد نامه)، مسافر سفری مقابل شهری حضری
کار وانی
فرهنگ لغت هوشیار