معنی غضبان غضبان سنگی که با منجنیق پرتاب می کردندخشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، شرزه، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضوبغضبان فلک: کنایه از خورشید، مریخ تصویر غضبان فرهنگ فارسی عمید