جدول جو
جدول جو

معنی غرنبنده

غرنبنده
کسی یا چیزی که صدای مهیب درآورد
تصویری از غرنبنده
تصویر غرنبنده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرنبنده

غرنبنده

غرنبنده
کسی یا چیزی که بغرنبد. بانگ و فریاد کننده. رجوع به غرنبیدن شود
لغت نامه دهخدا

غرنبیده

غرنبیده
آواز در گلو پیچیده، آواز مهیب برآورده، فریاد و غوغا کرده
غرنبیده
فرهنگ لغت هوشیار

غرنبیده

غرنبیده
نعت مفعولی از غرنبیدن. بانگ و فریاد کرده. (برهان قاطع). رجوع به غرنبیدن شود
لغت نامه دهخدا

خر بنده

خر بنده
نگاهبانی خر مهتر الاغ، آنکه الاغ را کرایه دهد، جمع خربندگان
خر بنده
فرهنگ لغت هوشیار

فریبنده

فریبنده
فریب دهنده، آنچه یا آنکه دیگری را فریب داده و گول می زند
فریبنده
فرهنگ فارسی عمید