جدول جو
جدول جو

معنی سوسن زرد

سوسن زرد
گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، ویرج، اقارون، اگر
تصویری از سوسن زرد
تصویر سوسن زرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سوسن زرد

روغن زرد

روغن زرد
روغنی که از جوشاندن و صاف کردن کرۀ گاو یا گوسفند تهیه شود
روغن زرد
فرهنگ فارسی عمید

سوزن کرد

سوزن کرد
چیزی که از سوزن کرده باشند. قلاب دوزی. (یادداشت بخط مؤلف) : و از وی (از خوزستان) شکر و جامه های گوناگون و پرده ها و سوزن کردها و شلواربند و ترنج شمامه و خرما خیزد. (حدود العالم). قرقوب شهری است خرد (خوزستان) وآبادان و از وی جامه های سوزن کرد خیزد. (حدود العالم)، مجازاً، منقش. رنگارنگ:
دشت چون دیبای سوزن کرد و آهو جوق جوق
ایستاده آمده بیرون بصحراها ز تنگ.
منجیک.
شد به یک بار نقش سوزن کرد
هر کجا بود صنعت یکسان.
مسعودسعد.
هرچه کردش بهار سوزن کرد
تیرماهش همی کند یکسان.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

سوسنگرد

سوسنگرد
شهر کوچک سوسنگرد مرکز شهرستان دشت میشان است. این شهر در 75 هزارگزی شمال باختری اهواز و کنار رود خانه کرخه واقع است. مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است: طول 48 درجه و 10 دقیقه، عرض 31 درجه و 33 دقیقه. هوای شهر مانند سایر نقاط جلگه ای خوزستان گرم میباشد. نام قدیمی سوسنگرد خفاجیه و ده خرابه بوده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

سوسنجرد

سوسنجرد
معرب سوسنگرد، بقول یاقوت و معجم البلدان یکی از قرای بغداد است. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به سوسنگرد شود
لغت نامه دهخدا