جدول جو
جدول جو

معنی سراسیمگی

سراسیمگی
سراسیمه بودن، آشفتگی و سرگردانی
تصویری از سراسیمگی
تصویر سراسیمگی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سراسیمگی

سراسیمگی

سراسیمگی
سراسیمه بودن آشفتگی سرگردانی حیرت. یا با سراسیمگی. با عجله بشتاب
سراسیمگی
فرهنگ لغت هوشیار

سرآسیمگی

سرآسیمگی
حالت سرآسیمه:
از سرآسیمگی نمی بینند
کام آشفته اژدهای دمان.
مسعودسعد.
سرآسیمگی در منش تاخته
ز رخت خرد خانه پرداخته.
نظامی.
رجوع به سرآسیمه شود
لغت نامه دهخدا

سر آسیمگی

سر آسیمگی
سراسیمه بودن آشفتگی سرگردانی حیرت. یا با سراسیمگی. با عجله بشتاب
سر آسیمگی
فرهنگ لغت هوشیار

سراسیمه

سراسیمه
هراسان، سرگردان، آشفته و سرگشته، شوریده حال، پریشان حواس
سراسیمه
فرهنگ فارسی عمید

سراسیمه

سراسیمه
سرآسیمه، هراسان، سرگردان، آشفته و سرگشته، پریشان حال
سراسیمه
فرهنگ فارسی معین

سراسیمه

سراسیمه
آسیمه سر، آشفته، سرگردان، بی تاب، پریشان، پریشان حال، دستپاچه، دلواپس، سردرگم، متوحش، مرعوب، مضطرب، هراسان
فرهنگ واژه مترادف متضاد