معنی ستوهیده - فرهنگ فارسی عمید
معنی ستوهیده
- ستوهیده
- خسته و درمانده شده، به تنگ آمده
تصویر ستوهیده
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ستوهیده
ستوهیدن
- ستوهیدن
- به ستوه آمدن، به تنگ آمدن، خسته و درمانده شدن، ستیزه کردن
فرهنگ فارسی عمید
ستوهیدن
- ستوهیدن
- نفرت داشتن و بتنگ آمدن. (آنندراج). بیزار بودن:
سپهر گشتت دایه گریز از این دایه
زمانه بودت مادر ستوه از این مادر.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا