معنی زبردستی زبردستی چالاکی، مهارت، توانایی، زورمندی، برای مثال غم زیردستان بخور زینهار / بترس از زبردستی روزگار (سعدی۱ - ۶۴) تصویر زبردستی فرهنگ فارسی عمید