جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خودسوز

خردسوز

خردسوز
نام آتشکده ای بوده در آذربایجان. (برهان قاطع). نام آتشکده ای بوده در آذربایجان بجهت آنکه عقل بدریافت آن نمیرسد و بعضی نوشته که به زبانی، خرد بمعنی گناه است. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
از آنجا بتدبیر آزادگان
درآمد سوی آذرآبادگان
در آن خطه بود آتش سنگ بست
که خواندی خردسوزش آتش پرست.
نظامی (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

خودسوزی

خودسوزی
اشتعال خودبخود. بدون مادۀ اشتعال مشتعل بودن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خودساز

خودساز
آنکه به تهذیب نفس خود کوشد. (یادداشت مؤلف). ج، خودسازان:
هلاک سیل فنایند خانه پردازان
به آب و گل نکنند التفات خودسازان.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

خودساز

خودساز
کسی که کلاه خود و مغفر سازد، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خودبسوز

خودبسوز
نام آتشکده ای بوده در آذربایجان. (المصادر زوزنی) (ناظم الاطباء). آنرا خودیسوز هم گویند
لغت نامه دهخدا