معنی خارج - فرهنگ فارسی عمید
معنی خارج
- خارج
- مقابل داخل، بیرون، کشور بیگانه، ویژگی دورۀ عالی در تحصیلات مذهبی شیعه که بر اساس تقریرات استاد است
تصویر خارج
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خارج
خارج
- خارج
- برون، بیرون
متضاد: درون، بیگانه، خارجه
متضاد: داخل، داخله، تحصیلات عالی حوزوی، سطح عالی فقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد